نور هدایت | ||
در قرآن کریم به چهار حرف (و ـ ا ـ ل ـ ى ) بر مى خوریم که در بعضى از کلمات نوشته شده اما خـوانـده نـمـى شـونـد پایه و کرسى همزه ، طبق نوشته هاى امروزى ، این سه حرف (ا ـ و ـ ى ) در حکم پایه و کرسى همزه محسوب مى شوند، مانند: حَدائِقَ -سـَاءَلَ ـ فـُؤ ادُ ـ یـُبـْدِئُ ـ اءُمِرْتُ ـ مُؤْصَدَةٌ ـ مُؤْمِنٌ ـ یُؤ اخِذُکُمْ ـ یُنْشِئُ ـ لُؤْلُؤًا ـ
پایه و کرسى الف مدّى واو و یـاء در بـعـضـى از کـلمـات باید بصورت الف خوانده شوند، مانند: (صلوة ـ موسى )که خـوانـده مـى شـونـد (صـلاة ـ مـوسـا). در چنین مواردى روى واو و یاء، الف کـوچـکـى قـرار داده انـد صَلَوة ـ ضُحَى ـ تَلَیها لازم بـه یـادآوری اسـت کـه بـعـضى وقتها یاء کوچک (یـ) پایه و کرسى الف مدّى واقع مى شود؛ در این صورت نقطه آن را نمى نویسند (ب)، مانند: ضُحبها ـ ذِکْربهُمْ ـ دَسّبها ـ مَثْوبکُمْ ـ فَسَوّبها ـ نَربکَ الفِ جمع افـعـالى کـه آخـر آنـهـا بـه حـرف واو جـمـع ، خـتم مى شود، در صورتى که بعد از واو جمع ، ضـمـیـرى نـیـامـده بـاشـد لازم است بعد از آن واو، الفى آورده شود تا واو جمع با واو غیر جمع اشتباه نشود، مانند: ـ امَنُوا ـ کانُوا ـ صَبَرُوا ـ به این الف ـ علاوه بر الف جمع ـ الف فارقه نیز مى گویند، چرا که این الف تمیز دهنده واو جمع از غیر جمع مى باشد. واو مدّى در شش کلمه در قرآن به شش کلمه برمى خوریم که با واو مدّى (اُو) نوشته شده ، ولى واو مدّى آنها خوانده نـمـى شود چگونگى نوشتن و قرائت این شش کلمه عبارت است از: نوشته شده :اُولِى ـ اُولُوا ـ اُولاءِ ـ اُولاتِ ـ اُولئِکَ ـ سَاُوریکُمْ خوانده شده :اُلِى ـ اُلُوا ـ اُلا ءِ ـ اُلا تِ ـ اُل ئِکَ ـ سَاُریکُمْ همزه وصل در درج کلام تلفّظ کلماتى که ابتداى آنها ساکن باشد، مشکل و یا غیر ممکن است ، مانند: (نْصُرْ ـ هْبِطْ). بـراى سـهـولت و امـکـان پـذیـر شـدن تـلفـّظ چـنـیـن کـلمـاتـى از الف مـتـحـرّکى به نام همزه وصل ، کمک مى گیرند. همزه وصل در ابتداى کلام خوانده مى شود، ولى در وسط دو کلمه خوانده نمى شود، مانند: اُدْخُلُواْ ـ یا قَوْمِ ادْخُلُواْ در مـقـابـل هـمـزه وصـل ، همزه دیگرى است به نام همزه قطع که در ابتدا و وسط کلام خوانده مى شود، مانند: اَرْسَلْنا ـ لَقَدْ اَرْسَلْنا حروف مدّى نزد همزه وصل هـرگـاه حـروف مدّى به همزه وصل ، برخورد کنند میان حروف مدّى (که ذاتاً ساکن مى باشند) و حـرف بـعد از همزه وصل (که همیشه ساکن یا مشدّد مى باشد) التقاء ساکنین پیش مى آید. براى رفع التقاء ساکنین ، حروف مدّى خوانده نمى شوند، مانند: وَ اِذَا الجِبالُ ـ ذُوالْعَرْشِ که خوانده مى شوند: وَ اِذَلْجِبالُ ـ ذُلْعَرْشِ لام (ال ) تعریف نزد حروف شمسى (ال ) تـعـریـف ، شـامـل دو حـرف الف و لام مـى بـاشـد کـه الف آن ، هـمـزه وصـل است (در ابتداى کلام خوانده مى شود و در وسط جمله خوانده نمى شود) و لام آن نزد حروف دو حالت دارد: نزد چهارده حرف قمرى که در این کلمات خلاصه شده : (حقا که غم خوف عجیبه ) اظـهـار و نزد چهارده حرف شمسى (شنلت زرد ست) ، تبدیل به حروف شمسى شده و در هم ادغام مى شوندال در حروف قمرى مانند: وَالْیَوْمِ الاْ خِرِ ـ مِنَ الْکِتابِ ال در حروف شمسى مانند: ـ اَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ ـ عَلَى الصَّلَواتِ
منبع :آموزش قرآن در رابـطـه بـا نظام آموزش عقیدتى سیاسى سپاه (با کمی تغیرات) [ چهارشنبه 91/9/15 ] [ 2:37 عصر ] [ فرزانه ]
|
||
[ طراحی : روز گذر ] [ Weblog Themes By : roozgozar ] |